قیام 17 شهریور
واقعهٔ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ معروف به «جمعهٔ سیاه» که در منابع از آن با عنوان «کشتار ۱۷ شهریور» نیز یاد میشود، واقعهای در جریان ناآرامیهایی بود که در نهایت به وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران انجامید، در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی، تظاهرات مخالفین و انقلابیون در محلات جنوبی، خیابان ژاله پیشین (مجاهدین اسلام کنونی) و میدان ژالهٔ (شهدا کنونی) در تهران، منجر به سرکوب خونین تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی ایران شد.
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اغلب به عنوان آغاز پایان کار رژیم شاهنشاهی ایران در نظر گرفته میشود که هر گونه امید به مصالحه میان انقلابیون و سلطنتطلبان را از میان برد.وقایع این روز عملاً امکان به ثمر رسیدن اصلاحات تدریجی، آرام و لیبرالی را عقیم گذارد.
شرح واقعه
وقایع روی داده در جمعهٔ سیاه در روزگار خود، در افواه هزاران کشته یافته بود؛ هرچند بعدها توسط عمادالدین باقی و دیگران بر طبق آمار منابع رسمی وقت (بنیاد شهید) ادعا شد که تعداد کشته شدگان حدود ۹۰ نفر بودهاست.
تنها چندروز پس از واقعهٔ آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت جمشید آموزگارکه با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمدهبود، مجبور به استعفا گردید و در روز ۴ شهریور،محمدرضا پهلوی از جعفر شریفامامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفتها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملّی تشکیل دهد.
اندکی بعد و در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.[۶] تظاهرات ۱۶ شهریور ماه در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفت که بزرگترین گردهمایی انجامگرفته در ایران تا آن زمان بود. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی سر میدادند نظیر: «مرگ بر سلطنت پهلوی»، «شاه حرامزاده است» و برای اولین بار نیز معترضان خواستار تشکیل «جمهوری اسلامی» شدند. همان شب، شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر دیگر -کرج، قم، تبریز، کازرون، اصفهان، مشهد، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و شیراز- حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به اویسی که در جریان قیام ۱۳۴۲ به «قصاب ایران» مشهور شده بود سپرد و در نهایت نیز دستور بازداشت سنجابی، بازرگان، فروهر، معینیان، لاهیجی، بهآذین، متین دفتری و مقدم مراغهای را صادر کرد.
دعوت کنندهٔ اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور روحانیای به نام علامه یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین برضد نظام شاهنشاهی بود که به صورت انفرادی عمل مینمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله گردیدند. غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجراست و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع است. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت ۶ صبح همان روز) از دلایل شلوغی این تظاهرات بود.
فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بیتفاوتی مردم روبهرو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلولهباران توسّط نظامیان، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید. بهگونهای که خبرنگارانی که ساعتی بعد از حادثه به محل رسیدند، فقط با ماشینهای آبپاشی روبهرو شدند که مشغول شستوشوی خیابانها بودند.
در مناطق جنوبی تهران برای متفرق کردن جمعیت از بالگردهای نظامی استفاده شد. یک روزنامهٔ اروپایی در این رابطه نوشت: این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند. در میدان ژاله، تانکها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند. بنا بر نوشتهٔ یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخهٔ آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بیحرکت شلیک میکردند.
اهمیت
این روز و این واقعه در میان وقایع سال آخر حکومت پهلوی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب گردید. احساسات عمومی نسبت به شاه بیش از پیش تحریک شد و موقعیت میانهروهایی که به دنبال نوعی مصالحه و سازش بین انقلابیون و سلطنتطلبان بودند، تضعیف شد؛ به گونهای که عملاً مردم به دو گروه تقسیم شدند: یک انقلابی بنیادی یا یک ضد انقلاب نظامی. از سوی دیگر حمایتهای بعدی آمریکا از شاه، سیاست دوگانهٔ آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی به کلّی منافات داشت، نشان داد.
مشاور امنیت ملی آمریکا، زبیگنیف برژینسکی، دربارهٔ این رویداد گفت: واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود..
تعداد کشتهشدگان
فرمانداری نظامی تهران آمار ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از ۴٬۰۰۰ نفر کشته شدهاند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند ۵۰۰ نفر است. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴٬۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند. اما سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسیاش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان ۱۷ شهریور را ۸۸ نفر ذکر میکند که ۶۴ نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند. دکتر محمد باهری که در آن زمان عهدهدار سمت وزارت دادگستری بود، میگوید بنابر گزارش سازمان پزشکی قانونی و سازمان بهشت زهرا مجموع کشتهشدگان روز هفدهم شهریور و زخمیهایی که تا روز بیست و ششم شهریور فوت کردهاند ۱۲۶ نفر بوده است. هم چنین در سال ۱۳۹۶، عبدالله نوری فعال سیاسیاصلاح طلب و وزیر کشور دولت اصلاحات در مطلبی که در روزنامه شرق به چاپ رسید، از قول شهید بهشتی عنوان کرد که تعداد کشته شدگان روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله بسیار کمتر از آن چیزی بود که توسط جامعه روحانیت مبارز در بیانیه پس از این رویداد عنوان شده بود.
نامها
هفده شهریور با نامهای جمعهٔ سیاه و جمعهٔ خونین نیز در ادبیات انقلاب اسلامی شناخته شدهاست. سران جمهوری اسلامی ایران این روز را «یومالله» به معنی «روز خدا» نامگذاری کردهاند.
واکنشها به کشتار
یک روز پس از کشتار، صدها نفر از کارگران پالایشگاه تهران اعتصاب کردند. در این اعتصاب کارگران نه تنها خواستار افزایش حقوق و بهبود شرایط کارکنان که خواهان پایان دادن به حکومت نظامی به عنوان یک خواست سیاسی مشخص بودند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فاطمیه مهدیشهر در 1397/06/17 ساعت 07:07:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |