وقایع روز دوم محرم سال 61
در روز دوم محرم سال 61 قمری حر بن یزید به دستور عبیدالله، امام را از مسیر اصلى به صحراى خشک و غیرآباد کشانید تا این که در روز پنج شنبه، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین (ع) بست و از ادامه حرکت آن حضرت ممانعت کرد.
امام حسین (ع) پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامههاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت.
با اینکه برخى از آشنایان و بزرگان مدینه، مانند محمد حنفیه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند تا امام را منصرف کنند، با این حال امام حسین (ع) سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض کرد و به همراه اهل حرم و یارانش بهسمت کوفه حرکت کرد.
امام حسین (ع) در ماه ذىالحجه سال 60 قمرى به قصد کوفه، از مکه خارج شدند، قافله امام حسین (ع) پس از رسیدن به سرزمین عراق، در منزلگاه شراف با سپاه یک هزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد با امام حسین (ع) ماموریت یافته بود، مواجه شد و از آن پس، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.
حر بن یزید که در پى نامههاى روزانه عبیدالله، امام حسین (ع) را کنترل و در مراقبت کامل خویش قرار داده بود، بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد، آن حضرت را از مسیر اصلى به صحراى خشک و غیرآباد کشانید. تا این که در روز پنجشنبه، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین (ع) بست و از ادامه حرکت آن حضرت، ممانعت کرد. امام وقتی متوجه شد، آن سرزمین خشک کربلا است، فرمود: اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء.
پس فرمود: این موضع کرب و بلاء و محل محنت است، فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدم رسول خدا (ص) به اینها.
پس امام در آنجا فرود آمدند. دستور داد آن جا خیمهگاه و منزلگاه دایمى خویش قرار دهند. چون آن حضرت پیش از این از جدش محمد (ص) و پدرش امیرمؤمنان (ع) شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است.
در این روز امام حسین (ع) به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه را که مورد اعتماد حضرت بودند را از حضور خود در کربلا آگاه کرد.
حضرت نامه را به قیس بن مسهّر دادند تا عازم کوفه شود. اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود: "اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛ خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.
عبیدالله بن زیاد نامهای برای امام نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمور هستم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام. امام فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.
امام حسین (ع) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود: رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند.(خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فاطمیه مهدیشهر در 1397/06/21 ساعت 09:02:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |