میلاد دهمین واسطه فیض خداوند، حضرت امام علی النّقی الهادی (ع) مبارک

علی بن محمد بن علی بن موسی مشهور به امام هادی و امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) فرزند امام جواد(ع) و دهمین امام شیعیان است. او از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ قمری به مدت ۳۳ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.

دوره امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود. بیشتر سال‌های امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخشی از روایات آن حضرت درباره مباحث کلامی از جمله تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و نیز زیارت غدیریه از آن حضرت روایت شده است.

امام هادی از طریق سازمان وکالت با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح،حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر از اصحاب وی به شمار می‌آیند.

بارگاه او که در سامرا به حرم عسکریین مشهور است. در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستیتخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

شق القمر و مستندات معجزه بزرگ پیامبر  صلّی الله علیه و آله

معجزه شق القمر به اذن الهی به دست پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در مکه و قبل از هجرت، انجام گرفت و مسلمانان چه شیعه و چه اهل تسنّن در این مطلب، شکی ندارند. قرآن مجید و روایات مستفیض (نزدیک به متواتر) بر این معجزه دلالت دارند.1 داستان شق القمر از این قرار است که «مشرکان نزد رسول خدا آمدند و گفتند: اگر راست می گویی و تو پیامبر خدایی، ماه را برای ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را کنم ایمان می آورید؟ عرض کردند آری ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه بود ـ پیامبر از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد، آن چه را خواسته اند به او بدهد، ناگهان ماه به دو پاره شد و رسول الله آن ها را یک یک صدا می زد و می فرمود: ببینید.»2 بدین ترتیب در سال پنجم، قبل از هجرت، خداوند متعال چنین معجزه ای را به دست پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله جاری می کند. که ماه به دو نیم تبدیل شده، مردم آن را می بینند. سپس دوباره به حالت اول برمی گردد، هر چند مشرکین، طبق عادت شان، این معجزه را انکار کردند که این عمل(معجزه)، سحر می باشد. به دنبال این معجزه، آیات ابتدایی سوره قمر نازل می شود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ. وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ (قمر: 1 و 2، ترجمه بهرام پور)  قیامت نزدیک شد و ماه بشکافت. و اگر معجزهای ببینند، روی بگردانند و گویند: سحری دائمی است.

تفسیر نمونه در ذیل آیات مذکور می نویسد: «گرچه بعضی از کوته نظران، اصرار دارند که این معجزه را طوری توجیه کنند که از صورت یک امر خارق العاده، خارج شود، چنانکه گفته اند: آیة فوق از آینده خبر می دهد و مربوط به «اشراط ساعت». یعنی حوادث قبل از قیامت است. ولی قرائن متعددی در آیه وجود دارد که تأکید بر وقوع یک اعجاز می کند، از جمله ذکر این موضوع به صورت«فعل ماضی» نشان می دهد که«شقّ القمر» واقع شده است، به علاوه اگر سخن از معجزه نباشد، هیچ تناسبی با نسبت سحر به پیامبر صلّی الله علیه و آله که در آیه بعد، آمده است، ندارد، و همچنین با جمله «و کذبّوا و اتبعوا اهوائهم» که خبر از تکذیب آنها می دهد، هماهنگ نیست. افزون بر اینها روایات فراوانی در کتب اسلامی در زمینة وقوع این اعجاز، نقل شده، که در حد شهرت یا تواتر است، و لذا قابل انکار نمی باشد. در اینجا به گفتاری از«فخررازی و طبرسی» دو مفسر معروف اهل سنت و شیعه اشاره می شود. فخررازی می گوید: عموم مفسران معتقدند مراد از آیه این است که ماه شکافته شد و روایات صحیحی نیز بر این معنی، دلالت می کند، و امکان عقلی آن نیز، جای تردید نیست، و از سوی دیگر پیامبر صادق صلّی الله علیه و آله از آن خبر داده، بنابراین باید آن را پذیرفت. اما داستان محال بودن خرق (شکافتن) و التیام (پیوستن) در افلاک(به عقیده پیووان علم هیأت قدیم، آسمان های نه گانه به شکل پوست پیاز لایه در لایه قرار گرفته است که شکافتن و آن گاه به هم پیوسن آن ها امر محال تلقی می شده است.) (طبق عقیدة ابطال شده بطلمیوس) مطلبی بی اساس و غیر علمی است، چرا که با دلائل عقلی ثابت شده که خرق و تخریب در آسمانها، کاملاً ممکن است، مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان می گوید: مفسران این آیه را مربوط به معجزة شق القمر در زمان پیامبر اکرم  صلّی الله علیه و آله می دانند،»( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، 1382ش، ج 23، ص 13-16)

به دنبالة این مطلب در تفسیر نمونه، این سؤال مطرح می شود که اصولاً آیا وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی، امکان دارد یا اینکه علم آن را به کلّی نفی می کند؟ و در جواب می گوید: چنین چیزی نه تنها محال نیست. بلکه بارها نمونه های آن مشاهده شده و کراراً در دستگاه منظومة شمسی و سایر کرات آسمانی، انشقاق ها و انفجارهائی روی داده است که پیدایش منظومة شمسی، آستروئیدها و شهاب ها، نتیجه همین برخورد ها و انشقاق ها است.

اما روایات در این باره نزدیک به تواتر است، به خاطر رعایت اختصار به بعضی از روایات اشاره می کنیم:

در تفسیر قمی آمده است که منظور از «وانشّق القمر» این است که قریش از پیامبر اکرم  صلّی الله علیه و آله نشانه ای درخواست کردند. پیامبر اکرم از خداوند درخواست کردند. پس ماه به دو نیم شد تا اینکه قریش این صحنه را دیدند، سپس ماه به حالت اول بازگشت. پس قریش بلافاصله گفتند: این قضیه، سحر است. در تفسیر الدّر المنثور سیوطی آمده که جبیر بن مطعم راجع به «و انشق القمر» می گوید: ماه دو شقّ شد و ما در زمان رسول الله صلّی الله علیه و آله در مکه بودیم، شقّی از ماه بر این کوه و شقّ دیگر بر کوه دیگری قرار گرفت. پس مردم گفتند که محمد ما را سحر کرد.. .(طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 19، ص 6 ـ 65)

بنابر این داستان شق القمر واقعیتی است که جای تردید ندارد، قرآن کریم و روایات مستفیض فریقین یعنی شیعه و اهل سنت بر آن دلالت دارد، و از این رو مفسران شیعی و سنی بر این امر متفق القول اند.

این معجزه در زمان رسول خدا(ص) در سال‌های ابتدایی بعثت در مکه اتفاق افتاده است. علامه طباطبایی، زمان آن را شب ۱۴ ذی‌الحجه سال پنجم قبل از هجرت می‌داند

14 ذی الحجه؛ روز اعطای فدک به حضرت زهرا

از روزی که سرزمین فدک با نام فاطمه علیهاالسلام ارتباط یافته ارزش اعتقادی بخود گرفته است.

از آن روز دیگر فدک یک ماجرای تاریخی پایان یافته نیست.

آنگاه که فدک به امر خاص خداوند به فاطمه علیهاالسلام اعطا شد، دوست و دشمنِ فاطمه علیهاالسلام معرفی شدند. از آن پس فدک چراغی شد که هرگز خاموش نشده و نخواهد شد، و غصب آن مسئله ای است عظیم که تا ابد کسی نمی تواند آن را کوچک تلقی کند.

فدک سند دائمی شیعه

در طول تاریخ، فدک بعنوان شاهدی محکم در دست شیعیان حضرت زهرا علیهاالسلام بوده و هست، که با پیمودن قرنها خود را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله می رسانند و ندای جانسوز و آهِ دلِ شکسته یادگار وحی را پاسخ مثبت می دهند.

فاطمه علیهاالسلام این مدرک قوی را به دست دوستان خود سپرده، تا در هر کجا و هر زمان نشان دهند که نسبت به مقام عصمت کبری بی تفاوت نیستند…

ادامه »

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس‌جمهور و اعضاى هیأت دولت‌

یاد شهیدان عزیز، شهید رجائی و شهید باهنر را گرامی میداریم. خب، هفته‌ی دولت از سالها پیش برگزار میشود؛ سنّت همین است که فرصتی باشد برای مسئولین زحمت‌کش دولتها که گزارش کنند تلاشهای خودشان را، موفّقیّتهای خودشان را، عزم خودشان را برای یک سال آینده یا چند سال آینده؛ و از آنها تقدیر بشود و از کارهایی که انجام گرفته، از طرف مسئولین، از طرف مردم تشکّر بشود، تقدیر بشود و احیاناً تذکّری داده بشود یا مثلاً تأمین کاستی‌ای مورد مطالبه قرار بگیرد؛ هفته‌ی دولت برای این است؛ منتها نکته‌ی قابل توجّه این است که هفته‌ی دولت به‌منزله‌ی یک عید است برای دولت؛ یعنی بازگشت سالیانه‌ی یک مناسبت معیّن است -که عید به همین معنا است- و وقتِ بیان کردن و گفتن و این قبیل کارها است.
مناسبتی که برای این هفته قرار داده شده، یکی از تلخ‌ترین یادبودهای کشور است؛ یعنی شهادت دو عزیزِ برجسته مثل شهید باهنر و شهید رجائی. حالا امسال تصادفاً با هفته‌ی کرامت همراه شد لکن به‌طور معمول، این هفته یادآور مصیبت درگذشت این دو بزرگ است. تصوّر من این است که حکمت الهی که بر دل و زبان مسئولین جاری شد و این اتّفاق افتاد و این مناسبت در این زمان قرار گرفت، برای این است که شهید رجائی و شهید باهنر از یاد نروند و به‌عنوان دو شاخص، به‌عنوان دو سنجه در مقابل چشم ما باشند. خب، شاخص بودن این دو نفر، نمیتوان گفت به‌خاطر قوّت مدیریّت آنها یا مثلاً فرض کنید که توانایی‌ها و ابتکارات آنها است؛ چون مسئولیّت این دو عزیز زمان زیادی طول نکشید؛ [زمان] مرحوم باهنر که خیلی کوتاه بود، مرحوم رجائی هم چند ماهی -حدود یک سالی مثلاً فرض کنید- [بود]. سنجه بودن آنها به‌خاطر خصوصیّات رفتاری آنها و شخصیّتی آنها و اخلاقی آنها است؛ این را باید ما همواره در ذهن داشته باشیم.
خب، زمان تغییر پیدا میکند؛ جریان گوناگون فرهنگها و ارزشها و مانند اینها هم می‌آید [و] میرود -طبیعت زمانه این است- تحوّلاتی در ذهنها، در فکرها به‌وجود می‌آید لکن یک اصول ثابتی وجود دارد که این اصول را بایستی همواره در نظر داشت. برای ما مسئولین در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، این اصول ثابت را میتوان در شخصیّت این دو مرد عزیز و بزرگوار جستجو کرد و یافت. خب، ما با اینها بخصوص با مرحوم باهنر، سالهای متمادی مأنوس بودیم، با مرحوم رجائی هم همین‌جور؛ از قبل از انقلاب تا دوران مسئولیّتها و در مجلس و بیرون مجلس؛ واقعاً خصوصیّاتی داشتند که ما اینها را بایستی از یاد نبریم. به نظر من ایمانشان به این راه، به این اهداف، اهدافی که امام ترسیم کرده و جمهوری اسلامی مظهر آن اهداف است، شاخص خیلی مهمّی است؛ اخلاصشان؛ روحیّه‌ی خدمتگزاری‌ای که در اینها وجود داشت که واقعاً شب و روز نمی‌شناختند و برای خدمتگزاری کار میکردند.
روحیّه‌ی مردمی بودن و انس با مردم، تماس با مردم، از نزدیک پای صحبت مردم نشستن؛ راه‌هایی باز کردن -خب ماها به حکم مسئولیّت یک محصوربودن‌هایی داریم، یک محدودیّتهایی داریم- که گذرگاهی باشد برای تماس با متن زندگی مردم. من به آقای رئیس‌جمهور هم چندبار تا حالا گفته‌ام که این سفرهای استانی خیلی چیز خوبی است، این یکی از آن کارهای بسیار مثبت است، به دولتهای قبل هم همین سفارش را من همیشه میکردم؛ یکی از راه‌ها این است؛ رفتن به خانه‌ی مردم، رفتن منزل شهدا -که حالا الحمدلله این کار تا حدودی باب شده و کار خوبی است- راهی برای تماسهای گوناگون مردم؛ اینها خیلی مهم است. این کارها روحیّه‌ی مردمی بودن و شناخت مردم را در انسان حفظ میکند و نگه میدارد. وقتی این نباشد، انسان از حال جامعه غافل میشود و همیشه نگاهش به کلّیّات [است‌]؛ مثل کسی که با هواپیما دارد از روی یک شهری عبور میکند؛ بله، کلّیّت شهر را انسان بهتر از کسی که پایین است میبیند، امّا [اینکه‌] داخل این کوچه‌ها، داخل این خیابانها چه خبر است، داخل خانه‌ها چه خبر است، در مغازه‌ها چه [خبر] است، مراجعه‌کنندگان چه کسانی هستند، اینها را آن کسی میفهمد که برود در این کوچه‌ها راه برود؛ حالا همان مقدار محدودی که ممکن هست؛ مردمی بودن خیلی مهم است.
برای خودشان از مقامی که داشتند، کیسه ندوخته بودند؛ این یکی از چیزهای مهم است. این‌جور نباشد که ما فکر کنیم حالا که یک مسئولیّتی داریم، این را وسیله‌ای قرار بدهیم برای تأمین آینده؛ همچنان‌که در مسئولان بسیاری از کشورهای دنیا این هست و این را وسیله‌ای قرار میدهند برای اینکه در آینده در هیئت‌مدیره‌ی فلان شرکت عضو باشند، در فلان مرکز مالی حسّاس سهم داشته باشند. پایبندی به مبانی انقلاب و امثال اینها؛ اینها خصوصیّت این دو شخصیّت بود؛ اینها را باید در نظر داشته باشیم و خودمان را با اینها تطبیق بکنیم.

تاریخ: 1394/06/04

 

چریک تنهای انقلاب

شهید سید علی اندزگو در سال 1316 هجری شمسی در یکی از مناطق جنوب تهران در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود. وی از همان کودکی آثار بلوغ از چهره اش هويدا بود او پس از گذراندن دوره ابتدایی برای کمک به معیشت خانواده با رها کردن تحصیل و ورود به بازار کار در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شد او پس از مدتی برای آموختن دروس حوزی در مسجد محل نزد استادانی مانند آیت الله بروجردی،  حجت السلام و المسلمین حاج علی اصغر هرندی دوره مقدماتی حوزوی را گذراند و پس از رفتن به قم راهی نجف شد. 

 اندرزگو مدت زیادی پس از بازگشت به قم در محضر آیت الله مشکینی و مکارم شیرازی با فراگیری اخلاق و تفسیر و قوانین و لمعه نزد آقای دوزدوزانی برای ادامه تحصیل به مدرسه چیذر در تهران رفت و پس از مراجعت به تهران هم جواری با حضرت امام رضا(ع) را برای ادامه تحصيل برگزید  و در کنار تحصیل به تدریس جامع المقدمات پرداخت.

 او در 27 سالگی با معرفی شخصی به نام مهدی عراقی به خواستگاری دختر حاج رضا خواجه محمد علی رفت. اما این وصلت نوپا، پس از قتل حسنعلی منصور و  فشار زیاد ساواک روی خانواده همسرش دوام نیاورده اندرزگو با وجود هشت سال سرگردانی و بدون خانواده بودن سرانجام با وساطت حجت الاسلام موسوی امام جماعت مسجد چیذر و حجت الاسلام سید علی اصغر هاشمی سرپرست حوزه های علمیه چیذر با نام مستعار شیخ عباس تهرانی به خواستگاری دختر آقای عزت الله سیل سه پور رفت حاصل این  ازدواج چهار پسر به نام های سید مهدی، سید محمود، سید محسن و سید مرتضی بود.

 *مبارزات شهید اندرزگو تداوم جریان مبارزات ضد پهلوی

 این شهید بزرگوار در جریان واقعه قیام 15 خرداد از کار آمدان و مسببان تظاهرات بود که همان شب با دریافت کتابی از حضرت امام خمینی (ره) مورد تقدیر واقع شد. پس از این واقعه، ساواک با وجود  دستگیری و شکنجه های سخت نتوانست اطلاعات مفیدی از او به دست آورد. وی با توجه به سطح فکری باز، بینش عمیق  و مشاهده ی گرفتاری های مردم وارد میدان مبارزه با رژیم شاهنشاهی شد اندرزگو  در دوران نوجوانی پس از تشکیل گروه فداییان اسلام و آشنایی با شخصیت شهید نواب بصفوی، علاقه مندی به وی شد و با تاثیر پذیری زیاد از او  پس از عضویت در این گروه همراه آنان مبارزات مسلحانه ای ضد رژیم پهلوی را آغاز کرد وی در جریان حوادث انقلاب نقش تاثیر گذاری در حمایت از امام راحل انقلاب و بسیج داشت و یا تغییر چهره برای تبلیغ، آگاهی دادن به مردم و تهیه و توزیع سلاح سفرهای زیادی را به مناطق مختلف  داخل و خارج کشور انجام می داد. …..

ادامه »