میلاد دهمین واسطه فیض خداوند، حضرت امام علی النّقی الهادی (ع) مبارک

علی بن محمد بن علی بن موسی مشهور به امام هادی و امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) فرزند امام جواد(ع) و دهمین امام شیعیان است. او از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ قمری به مدت ۳۳ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.

دوره امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود. بیشتر سال‌های امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخشی از روایات آن حضرت درباره مباحث کلامی از جمله تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و نیز زیارت غدیریه از آن حضرت روایت شده است.

امام هادی از طریق سازمان وکالت با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح،حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر از اصحاب وی به شمار می‌آیند.

بارگاه او که در سامرا به حرم عسکریین مشهور است. در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستیتخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

شق القمر و مستندات معجزه بزرگ پیامبر  صلّی الله علیه و آله

معجزه شق القمر به اذن الهی به دست پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در مکه و قبل از هجرت، انجام گرفت و مسلمانان چه شیعه و چه اهل تسنّن در این مطلب، شکی ندارند. قرآن مجید و روایات مستفیض (نزدیک به متواتر) بر این معجزه دلالت دارند.1 داستان شق القمر از این قرار است که «مشرکان نزد رسول خدا آمدند و گفتند: اگر راست می گویی و تو پیامبر خدایی، ماه را برای ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را کنم ایمان می آورید؟ عرض کردند آری ـ و آن شب، شب چهاردهم ماه بود ـ پیامبر از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد، آن چه را خواسته اند به او بدهد، ناگهان ماه به دو پاره شد و رسول الله آن ها را یک یک صدا می زد و می فرمود: ببینید.»2 بدین ترتیب در سال پنجم، قبل از هجرت، خداوند متعال چنین معجزه ای را به دست پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله جاری می کند. که ماه به دو نیم تبدیل شده، مردم آن را می بینند. سپس دوباره به حالت اول برمی گردد، هر چند مشرکین، طبق عادت شان، این معجزه را انکار کردند که این عمل(معجزه)، سحر می باشد. به دنبال این معجزه، آیات ابتدایی سوره قمر نازل می شود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ. وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ (قمر: 1 و 2، ترجمه بهرام پور)  قیامت نزدیک شد و ماه بشکافت. و اگر معجزهای ببینند، روی بگردانند و گویند: سحری دائمی است.

تفسیر نمونه در ذیل آیات مذکور می نویسد: «گرچه بعضی از کوته نظران، اصرار دارند که این معجزه را طوری توجیه کنند که از صورت یک امر خارق العاده، خارج شود، چنانکه گفته اند: آیة فوق از آینده خبر می دهد و مربوط به «اشراط ساعت». یعنی حوادث قبل از قیامت است. ولی قرائن متعددی در آیه وجود دارد که تأکید بر وقوع یک اعجاز می کند، از جمله ذکر این موضوع به صورت«فعل ماضی» نشان می دهد که«شقّ القمر» واقع شده است، به علاوه اگر سخن از معجزه نباشد، هیچ تناسبی با نسبت سحر به پیامبر صلّی الله علیه و آله که در آیه بعد، آمده است، ندارد، و همچنین با جمله «و کذبّوا و اتبعوا اهوائهم» که خبر از تکذیب آنها می دهد، هماهنگ نیست. افزون بر اینها روایات فراوانی در کتب اسلامی در زمینة وقوع این اعجاز، نقل شده، که در حد شهرت یا تواتر است، و لذا قابل انکار نمی باشد. در اینجا به گفتاری از«فخررازی و طبرسی» دو مفسر معروف اهل سنت و شیعه اشاره می شود. فخررازی می گوید: عموم مفسران معتقدند مراد از آیه این است که ماه شکافته شد و روایات صحیحی نیز بر این معنی، دلالت می کند، و امکان عقلی آن نیز، جای تردید نیست، و از سوی دیگر پیامبر صادق صلّی الله علیه و آله از آن خبر داده، بنابراین باید آن را پذیرفت. اما داستان محال بودن خرق (شکافتن) و التیام (پیوستن) در افلاک(به عقیده پیووان علم هیأت قدیم، آسمان های نه گانه به شکل پوست پیاز لایه در لایه قرار گرفته است که شکافتن و آن گاه به هم پیوسن آن ها امر محال تلقی می شده است.) (طبق عقیدة ابطال شده بطلمیوس) مطلبی بی اساس و غیر علمی است، چرا که با دلائل عقلی ثابت شده که خرق و تخریب در آسمانها، کاملاً ممکن است، مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان می گوید: مفسران این آیه را مربوط به معجزة شق القمر در زمان پیامبر اکرم  صلّی الله علیه و آله می دانند،»( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، 1382ش، ج 23، ص 13-16)

به دنبالة این مطلب در تفسیر نمونه، این سؤال مطرح می شود که اصولاً آیا وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی، امکان دارد یا اینکه علم آن را به کلّی نفی می کند؟ و در جواب می گوید: چنین چیزی نه تنها محال نیست. بلکه بارها نمونه های آن مشاهده شده و کراراً در دستگاه منظومة شمسی و سایر کرات آسمانی، انشقاق ها و انفجارهائی روی داده است که پیدایش منظومة شمسی، آستروئیدها و شهاب ها، نتیجه همین برخورد ها و انشقاق ها است.

اما روایات در این باره نزدیک به تواتر است، به خاطر رعایت اختصار به بعضی از روایات اشاره می کنیم:

در تفسیر قمی آمده است که منظور از «وانشّق القمر» این است که قریش از پیامبر اکرم  صلّی الله علیه و آله نشانه ای درخواست کردند. پیامبر اکرم از خداوند درخواست کردند. پس ماه به دو نیم شد تا اینکه قریش این صحنه را دیدند، سپس ماه به حالت اول بازگشت. پس قریش بلافاصله گفتند: این قضیه، سحر است. در تفسیر الدّر المنثور سیوطی آمده که جبیر بن مطعم راجع به «و انشق القمر» می گوید: ماه دو شقّ شد و ما در زمان رسول الله صلّی الله علیه و آله در مکه بودیم، شقّی از ماه بر این کوه و شقّ دیگر بر کوه دیگری قرار گرفت. پس مردم گفتند که محمد ما را سحر کرد.. .(طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 19، ص 6 ـ 65)

بنابر این داستان شق القمر واقعیتی است که جای تردید ندارد، قرآن کریم و روایات مستفیض فریقین یعنی شیعه و اهل سنت بر آن دلالت دارد، و از این رو مفسران شیعی و سنی بر این امر متفق القول اند.

این معجزه در زمان رسول خدا(ص) در سال‌های ابتدایی بعثت در مکه اتفاق افتاده است. علامه طباطبایی، زمان آن را شب ۱۴ ذی‌الحجه سال پنجم قبل از هجرت می‌داند

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

14 ذی الحجه؛ روز اعطای فدک به حضرت زهرا

از روزی که سرزمین فدک با نام فاطمه علیهاالسلام ارتباط یافته ارزش اعتقادی بخود گرفته است.

از آن روز دیگر فدک یک ماجرای تاریخی پایان یافته نیست.

آنگاه که فدک به امر خاص خداوند به فاطمه علیهاالسلام اعطا شد، دوست و دشمنِ فاطمه علیهاالسلام معرفی شدند. از آن پس فدک چراغی شد که هرگز خاموش نشده و نخواهد شد، و غصب آن مسئله ای است عظیم که تا ابد کسی نمی تواند آن را کوچک تلقی کند.

فدک سند دائمی شیعه

در طول تاریخ، فدک بعنوان شاهدی محکم در دست شیعیان حضرت زهرا علیهاالسلام بوده و هست، که با پیمودن قرنها خود را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله می رسانند و ندای جانسوز و آهِ دلِ شکسته یادگار وحی را پاسخ مثبت می دهند.

فاطمه علیهاالسلام این مدرک قوی را به دست دوستان خود سپرده، تا در هر کجا و هر زمان نشان دهند که نسبت به مقام عصمت کبری بی تفاوت نیستند…

...

«فدک» مجموعه وقایعی را تداعی می کند که طی آن این سرزمین به فاطمه علیهاالسلام بخشیده شد، و سپس از آن حضرت به اجبار گرفته شد و در نتیجه حضرت برای دفاع از حق خود مراحلی را طی کردند.
نخستین سؤالی که مسئله «فدک» در ذهنها ایجاد می کند آن است که چرا «غصب فدک» در میان غصبهایی که از حقوق اهل بیت علیهم السلام شده شاخص است و اهمیت آن در کدام نقطه نهفته است؟

چرا امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام این اندازه بر سر آن پافشاری کردند؟

چرا ائمه معصومین علیهم السلام در فرصتهای مناسب آن را نزد مردم مطرح می کردند و نام آن را زنده نگاه می داشتند؟

برای بدست آوردن علت یا علل اصلی مسئله، مطالعه کامل و تحلیل همه جانبه تاریخ فدک از ابتدای فتح آن سرزمین تا پایان اقدامات غاصبین و نیز اقدامات امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام در مقابل آنان، بهترین راهگشا است و عمق فاجعه و ریشه های اصلی آن را روشن می کند.

اهداف خطابه فدک

در سخنان صدیقه کبری علیهاالسلام قبل از همه، شخص آن بزرگ بانوی جهان معرفی شده است، و در مرحله بعد دشمنان فاطمه علیهاالسلام شناسایی شده اند.

این سند محکم بطور علنی بر همگان روشن ساخته که صاحب مقام «رِضی فاطِمَةَ رِضَی اللَّهِ» و آنکه غضب او غضب پروردگار است، بر چه کسانی غضب کرد و آنان چگونه نارضایتی او را فراهم آوردند و عکس العمل حضرت در برابر آنان چه بود.

خطبه فدکیه پرده های نفاق را کنار زد و چهره ها را معرفی کرد تا نسلهای آینده به اشتباه نیفتند، و چراغ همیشه روشنی در پیش رو داشته باشند که راه سوء استفاده دزدان عقیده را مسدود نماید، و راه آل محمد علیهم السلام بخوبی شناخته شود.

خطابه حضرت زهرا علیهاالسلام در پی غصب فدک که در مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله ایراد فرمودند، مخاطبان متفاوتی در طول زمان داشته و دارد.

به وضوح می توان دریافت که اکثر حاضران در مسجد و پیروانشان- که در فکر و نقشه دیگری بودند - هرگز عمق سخنان آن حضرت را درنیافتند و نمی توانستند بیابند، چرا که سخنانی سرچشمه گرفته از منبع وحی در حد فهم هر بی سر و پا نیست.

فاطمه علیهاالسلام سیده زنان جهان، در عمر خود یکبار خطابه ایراد نموده و مخاطب او تمامی نسلهای آینده اند.

در روزهایی که چندین حق یکباره زیر پا می رفت و مردم هم به راحتی می پذیرفتند، عصمت پروردگار بپاخاست تا طنین سخنانش قرنها را فرا گیرد و انسانهای طالب حقیقت را در هر کجای جهان راهنما باشد و روشنگریهای او هرگز فراموش نشود.

در تاریخ اسلام خطابه «غدیر» مهمترین فراز است

و این «غدیر دوم» و مفسر خطابه غدیر است.

آنگاه که دشمنان پیامبر صلی الله علیه وآله کاملاً خود را معرفی کرده بودند

انطباق گفته های آنحضرت در غدیر بر آنان ضرورت داشت.

از خصوصیات خطابه فدک این است که بصورت یک خطابه متصل نیست، بلکه بصورت تخاطب در حضور مردم بعنوان دادگاهی که قاضی آن خدا و مردم در زمانهای طولانی هستند و خواهند بود ایراد شده است.

این نوع خطابه همان بود که غاصبان از آن گریز داشتند و هرگز برای چنین محاکمه ای حاضر نمی شدند.

فاطمه زهرا علیهاالسلام با برنامه خود آنان را در این دادگاه حاضر ساخت و وادارشان کرد که سخن بگویند و ماهیت خود را افشا کنند، تا آنحضرت هم جوابهای لازم را به آنان بگوید، و نتیجه نهایی آن عاید نسلهای تاریخ شود، مسلمین و غیر مسلمین فاطمه علیهاالسلام را بشناسند و دشمن او هم معرفی شده باشد.

فرهنگ فاطمی از فرهنگ سقیفه ای بازشناخته شود، و معیارها برای آینده بلند مدت مسلمانان تبیین گردد، تا هر کسی با شناخت لازم داخل گروه مورد انتخاب خود شود.

گذشتن از فدک و بالاتر از فدک برای مثل علی و فاطمه علیهما السلام کار آسانی است، چرا که آنان به دنیا و ما فیها پشت پا زده بودند، اما ناآگاه گذاردن مسلمانان جهان محال است؛ نادیده گرفتن ظلمهایی که بر فاطمه علیهاالسلام رفته بر آن دریای رحمت الهی مشکل نیست، ولی به غاصب میدان دادن که خود را بر حق هم جلوه دهد امکان ندارد.

صدیقه طاهره علیهاالسلام به هر قیمتی خود را به مسجد رسانید، و برای اولین و آخرین بار در برابر مسلمین دادخواهی نمود، چرا که می دانست اگر سکوت کند زمینه ای برای کارهای بعدی خواهد بود و جرأت ظالم را بیشتر می کند تا سینه سپر کند و هوسهای بزرگ در سر بپروراند، و آنگاه هر کاری خواست انجام دهد.

فدک ندای هل من ناصر فاطمه

فدک در واقع میدان دفاع از حریم عصمت است و ندای بر حق فاطمه علیهاالسلام برای همیشه در گوش شیعه طنین انداز است.

آنگاه که فاطمه مستوره در حجاب، برای اولین و آخرین بار در عمر خود، با تنی مجروح و آهی جانسوز از آن درِ نیم سوخته به مسجد آمد، شیعه خود را موظف می داند او را یاری کند تا بنشیند و خطبه بخواند، چرا که این پهلوی شکسته و سینه مجروح و صورت کبود و بازوی وَرَم کرده طاقت ایستادن ندارد، و برای او پرده ای می زنند تا در میان زنان با احتجاب سخن بگوید.

او آمده است تا برای ما خطابه ایراد کند و شیعیانش را در طول تاریخ سر بلند بدارد، شیعه بداند که روزی زهرایی داشته که با تن مجروح و قلب شکسته به مسجد آمده و در مقابل ظلم و نفاق افشاگری کرده، تا چشم دشمنانش را تا ابد کور کند و سند زنده ای بدست حامیان خود دهد که تا قیامت دشمنان را سرافکنده نمایند.

از آنجا که در فدک سخن از عصمت زهرا علیهاالسلام و بی حرمتی نسبت به حق فاطمه علیهاالسلام و معرفی دشمنان و معاندین خاتون کبریاست، شیعه در طول تاریخ از کنار این مسئله به آسانی نگذشته است.

مگر شیعه غیر از زهرا علیهاالسلام و خاندان او چه دارد؟

از این دری که چندی پیش سوخته و امروز فدکش غصب شده کجا برود؟

آیا دین شیعه اجازه می دهد زهرای آزرده خاطر و مجروح بدن را با محسن شهیدش تنها بگذارد؟

آیا ولایت شیعه اجازه می دهد علی علیه السلام را در این همه مصیبت به حال خود رها کند؟

آیا مسئله ای از این لازم تر هست که سراغ آن برود؟

از اینجاست که شیعه فاطمه علیهاالسلام برای همیشه تاریخ مسئله فدک را زنده نگه می دارد و این را وظیفه خود می داند.

اگر مسئله فدک امروز در حضور شیعه اتفاق می افتاد، آنان به استناد مقام عصمت کبری، بطور قطع و بدون توجه به هر سخن و دلیلی، کلام آنحضرت را بر روی چشم می گذاردند و بدان یقین داشتند، و در مقابل امضای پروردگار هر سخنی را یاوه می دانستند.

آنچه بعنوان مسئله فدک مطرح است نه بر سر بخشوده پیامبر صلی الله علیه و آله است و نه ارث.

گفتگو بر سر آنست که وقتی کلامی و عملی از معصوم صادر شود حجت تمام عیار است و کسی حق اعتراض بر او ندارد.

اشکال بر سر بی توجهی و کوتاهی مردم در مقابل عصمت کبری است و دفاع شیعه از حریم چنین مقام والایی است.

اینک ماییم که بعنوان طرفداران فدک باید بدانیم فاطمه علیهاالسلام در خطابه اش چه فرموده، و در قبال غاصبین فدک چه عکس العملهایی داشته، و نیز دشمنان او چه برخوردهایی داشته اند، اینجاست که بخوبی صف فاطمه علیهاالسلام را خواهیم شناخت و با تمسّک به ذیل عنایت او در روز قیامت در پیشگاهش سرافکنده نخواهیم بود.

مدافعان همیشه بیدار فدک

در زمینه مسئله فدک نوشته های بسیاری تدوین شده تا این چراغِ راه همیشه روشن باشد و راهیان نور به راحتی طی طریق کنند، کتابهایی که در این زمینه نوشته شده اکثراً در یکی از دو جهت و یا هر دو جهت بصورت ممزوج تدوین شده است:

1. تاریخچه فدک

2. خطابه حضرت زهرا علیهاالسلام

گذشته از کتبی که قسمتی از آنها مربوط به مسئله فدک است، تعداد کتابهای مستقلی که در این زمینه تألیف شده و اطلاعات آن به دست ما رسیده بیش از 230 کتاب است، و هنوز جای گفتار بیشتر و تفسیر افزونتر درباره غصب فدک و خطابه حضرت وجود دارد.

مرحبا بر پروانگان بیت فاطمه علیهاالسلام که استقامت و دفاعشان از حریم خانه وحی چشم دشمنان را کور کرده و مهر ندامت بر پیشانی آنان زده است.

ارزش والای زحماتی که علمای شیعه از سلمان و ابوذر و مقداد گرفته تا امروز در دفاع از فدک کشیده اند و مسئله را به بهترین صورت عرضه نموده اند در این کلام امام کاظم علیه السلام بیان شده که می فرماید:

کسی که به دوست ما در مقابل دشمن ما کمک کند و او را تقویت نماید و تشجیع کند تا حق دلالت کننده بر فضیلت ما را به بهترین صورت، و باطلی که دشمنان ما بقصد پایمال کردن حق ما در نظر گرفته اند به بدترین صورت جلوه دهد، و در نتیجه ناآگاهان متوجه شوند و متعلمان بصیرت یابند و عالمان بینش بیشتری پیدا کنند، چنین کسی را خداوند در روز قیامت در بالاترین درجات بهشت قرار می دهد…

(بحار الانوار: ج 2 ص 10 ح 20)

 

  • 5 stars
    نظر از: مستاجر خدا:)
    1397/06/04 @ 12:32:40 ب.ظ

    مستاجر خدا:) [عضو] 

    http://blogroga.kowsarblog.ir/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86

    خوشحال میشم از مطلبم دیدن کنید و نظر خود را در مورد مطلبم بازگو کنید
    موفق باشید

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس‌جمهور و اعضاى هیأت دولت‌

یاد شهیدان عزیز، شهید رجائی و شهید باهنر را گرامی میداریم. خب، هفته‌ی دولت از سالها پیش برگزار میشود؛ سنّت همین است که فرصتی باشد برای مسئولین زحمت‌کش دولتها که گزارش کنند تلاشهای خودشان را، موفّقیّتهای خودشان را، عزم خودشان را برای یک سال آینده یا چند سال آینده؛ و از آنها تقدیر بشود و از کارهایی که انجام گرفته، از طرف مسئولین، از طرف مردم تشکّر بشود، تقدیر بشود و احیاناً تذکّری داده بشود یا مثلاً تأمین کاستی‌ای مورد مطالبه قرار بگیرد؛ هفته‌ی دولت برای این است؛ منتها نکته‌ی قابل توجّه این است که هفته‌ی دولت به‌منزله‌ی یک عید است برای دولت؛ یعنی بازگشت سالیانه‌ی یک مناسبت معیّن است -که عید به همین معنا است- و وقتِ بیان کردن و گفتن و این قبیل کارها است.
مناسبتی که برای این هفته قرار داده شده، یکی از تلخ‌ترین یادبودهای کشور است؛ یعنی شهادت دو عزیزِ برجسته مثل شهید باهنر و شهید رجائی. حالا امسال تصادفاً با هفته‌ی کرامت همراه شد لکن به‌طور معمول، این هفته یادآور مصیبت درگذشت این دو بزرگ است. تصوّر من این است که حکمت الهی که بر دل و زبان مسئولین جاری شد و این اتّفاق افتاد و این مناسبت در این زمان قرار گرفت، برای این است که شهید رجائی و شهید باهنر از یاد نروند و به‌عنوان دو شاخص، به‌عنوان دو سنجه در مقابل چشم ما باشند. خب، شاخص بودن این دو نفر، نمیتوان گفت به‌خاطر قوّت مدیریّت آنها یا مثلاً فرض کنید که توانایی‌ها و ابتکارات آنها است؛ چون مسئولیّت این دو عزیز زمان زیادی طول نکشید؛ [زمان] مرحوم باهنر که خیلی کوتاه بود، مرحوم رجائی هم چند ماهی -حدود یک سالی مثلاً فرض کنید- [بود]. سنجه بودن آنها به‌خاطر خصوصیّات رفتاری آنها و شخصیّتی آنها و اخلاقی آنها است؛ این را باید ما همواره در ذهن داشته باشیم.
خب، زمان تغییر پیدا میکند؛ جریان گوناگون فرهنگها و ارزشها و مانند اینها هم می‌آید [و] میرود -طبیعت زمانه این است- تحوّلاتی در ذهنها، در فکرها به‌وجود می‌آید لکن یک اصول ثابتی وجود دارد که این اصول را بایستی همواره در نظر داشت. برای ما مسئولین در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، این اصول ثابت را میتوان در شخصیّت این دو مرد عزیز و بزرگوار جستجو کرد و یافت. خب، ما با اینها بخصوص با مرحوم باهنر، سالهای متمادی مأنوس بودیم، با مرحوم رجائی هم همین‌جور؛ از قبل از انقلاب تا دوران مسئولیّتها و در مجلس و بیرون مجلس؛ واقعاً خصوصیّاتی داشتند که ما اینها را بایستی از یاد نبریم. به نظر من ایمانشان به این راه، به این اهداف، اهدافی که امام ترسیم کرده و جمهوری اسلامی مظهر آن اهداف است، شاخص خیلی مهمّی است؛ اخلاصشان؛ روحیّه‌ی خدمتگزاری‌ای که در اینها وجود داشت که واقعاً شب و روز نمی‌شناختند و برای خدمتگزاری کار میکردند.
روحیّه‌ی مردمی بودن و انس با مردم، تماس با مردم، از نزدیک پای صحبت مردم نشستن؛ راه‌هایی باز کردن -خب ماها به حکم مسئولیّت یک محصوربودن‌هایی داریم، یک محدودیّتهایی داریم- که گذرگاهی باشد برای تماس با متن زندگی مردم. من به آقای رئیس‌جمهور هم چندبار تا حالا گفته‌ام که این سفرهای استانی خیلی چیز خوبی است، این یکی از آن کارهای بسیار مثبت است، به دولتهای قبل هم همین سفارش را من همیشه میکردم؛ یکی از راه‌ها این است؛ رفتن به خانه‌ی مردم، رفتن منزل شهدا -که حالا الحمدلله این کار تا حدودی باب شده و کار خوبی است- راهی برای تماسهای گوناگون مردم؛ اینها خیلی مهم است. این کارها روحیّه‌ی مردمی بودن و شناخت مردم را در انسان حفظ میکند و نگه میدارد. وقتی این نباشد، انسان از حال جامعه غافل میشود و همیشه نگاهش به کلّیّات [است‌]؛ مثل کسی که با هواپیما دارد از روی یک شهری عبور میکند؛ بله، کلّیّت شهر را انسان بهتر از کسی که پایین است میبیند، امّا [اینکه‌] داخل این کوچه‌ها، داخل این خیابانها چه خبر است، داخل خانه‌ها چه خبر است، در مغازه‌ها چه [خبر] است، مراجعه‌کنندگان چه کسانی هستند، اینها را آن کسی میفهمد که برود در این کوچه‌ها راه برود؛ حالا همان مقدار محدودی که ممکن هست؛ مردمی بودن خیلی مهم است.
برای خودشان از مقامی که داشتند، کیسه ندوخته بودند؛ این یکی از چیزهای مهم است. این‌جور نباشد که ما فکر کنیم حالا که یک مسئولیّتی داریم، این را وسیله‌ای قرار بدهیم برای تأمین آینده؛ همچنان‌که در مسئولان بسیاری از کشورهای دنیا این هست و این را وسیله‌ای قرار میدهند برای اینکه در آینده در هیئت‌مدیره‌ی فلان شرکت عضو باشند، در فلان مرکز مالی حسّاس سهم داشته باشند. پایبندی به مبانی انقلاب و امثال اینها؛ اینها خصوصیّت این دو شخصیّت بود؛ اینها را باید در نظر داشته باشیم و خودمان را با اینها تطبیق بکنیم.

تاریخ: 1394/06/04

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چریک تنهای انقلاب

شهید سید علی اندزگو در سال 1316 هجری شمسی در یکی از مناطق جنوب تهران در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود. وی از همان کودکی آثار بلوغ از چهره اش هويدا بود او پس از گذراندن دوره ابتدایی برای کمک به معیشت خانواده با رها کردن تحصیل و ورود به بازار کار در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شد او پس از مدتی برای آموختن دروس حوزی در مسجد محل نزد استادانی مانند آیت الله بروجردی،  حجت السلام و المسلمین حاج علی اصغر هرندی دوره مقدماتی حوزوی را گذراند و پس از رفتن به قم راهی نجف شد. 

 اندرزگو مدت زیادی پس از بازگشت به قم در محضر آیت الله مشکینی و مکارم شیرازی با فراگیری اخلاق و تفسیر و قوانین و لمعه نزد آقای دوزدوزانی برای ادامه تحصیل به مدرسه چیذر در تهران رفت و پس از مراجعت به تهران هم جواری با حضرت امام رضا(ع) را برای ادامه تحصيل برگزید  و در کنار تحصیل به تدریس جامع المقدمات پرداخت.

 او در 27 سالگی با معرفی شخصی به نام مهدی عراقی به خواستگاری دختر حاج رضا خواجه محمد علی رفت. اما این وصلت نوپا، پس از قتل حسنعلی منصور و  فشار زیاد ساواک روی خانواده همسرش دوام نیاورده اندرزگو با وجود هشت سال سرگردانی و بدون خانواده بودن سرانجام با وساطت حجت الاسلام موسوی امام جماعت مسجد چیذر و حجت الاسلام سید علی اصغر هاشمی سرپرست حوزه های علمیه چیذر با نام مستعار شیخ عباس تهرانی به خواستگاری دختر آقای عزت الله سیل سه پور رفت حاصل این  ازدواج چهار پسر به نام های سید مهدی، سید محمود، سید محسن و سید مرتضی بود.

 *مبارزات شهید اندرزگو تداوم جریان مبارزات ضد پهلوی

 این شهید بزرگوار در جریان واقعه قیام 15 خرداد از کار آمدان و مسببان تظاهرات بود که همان شب با دریافت کتابی از حضرت امام خمینی (ره) مورد تقدیر واقع شد. پس از این واقعه، ساواک با وجود  دستگیری و شکنجه های سخت نتوانست اطلاعات مفیدی از او به دست آورد. وی با توجه به سطح فکری باز، بینش عمیق  و مشاهده ی گرفتاری های مردم وارد میدان مبارزه با رژیم شاهنشاهی شد اندرزگو  در دوران نوجوانی پس از تشکیل گروه فداییان اسلام و آشنایی با شخصیت شهید نواب بصفوی، علاقه مندی به وی شد و با تاثیر پذیری زیاد از او  پس از عضویت در این گروه همراه آنان مبارزات مسلحانه ای ضد رژیم پهلوی را آغاز کرد وی در جریان حوادث انقلاب نقش تاثیر گذاری در حمایت از امام راحل انقلاب و بسیج داشت و یا تغییر چهره برای تبلیغ، آگاهی دادن به مردم و تهیه و توزیع سلاح سفرهای زیادی را به مناطق مختلف  داخل و خارج کشور انجام می داد. …..

...

 شیخ عباس تهرانی پس از پیوستن به شاخه نظامی جمیعیت های موتلفه اسلامی تصمیم گرفت تا نخست وزیر وقت حسنعلی منصور را ترور کند اندرزگو در این ترور وظیفه کند کردن اتومبیل حامل نخست وزیر وقت را بر عهده گرفت و محمد بخارایی از اعضای موتلفه اسلامی پس از گلوله به گلوی نخست وزیر وقت شهید اندرزگو نیز با شلیک گلوله ی دیگری به وی از مهلکه گریخت. در پی این اقدام، ساواک با وجود جست و جو برای پیدا کردن عاملان ترور و نیافتن اندرزگو وی در دادگاهی به طور غیابی محاکمه و به اعدام محکوم کرد آموزش نظامی چریکی در لبنان اندرزگو پس از بازگشت به ایران مدتی به سوریه و لبنان رفت او در لبنان پس از تماس با نماینده امام خمینی (ره) در سازمان فتح و گذراند دوره های  آموزش نظامی، شیوه استفاده از سلاح های سنگین را نیز آموخت. 

 *تصمیم اندرزگو برای ترور محمدرضا پهلوی  

 اندرزگو پس از  گذراند دوره های آموزشی نظامی در سازمان فتاح در لبنان در یک برنامه شش ماه با کمک شخصی برای نظارت بر رفت و آمد های محمد رضا پهلوی در کاخ سلطنتی قصد داشت که با وارد کردن مواد منفجره از فلسطین، را ترور کند اما با شهادتش این اقدام وي به سرانجام نرسيد. اين شهيد نقش بسزايي در ترور عوامل رژيم شاه، مزدوران آمريكايي و انگليسي به شيوه‌ي مستقيم و غيرمستقيم ايفا كرد و حتي نقشه‌ي ترور شخص شاه را با وجود افتادن پيكره‌ي رژيم شاه آماده كرده بود و لذا سالهاي دستگيري و شهادت وي به يكي از مأموريت‌هاي ويژه‌ي ساواك و عوامل امنيتي در تمامي كشور تبديل شده بود. 

 *بازگشت مجدد اندرزگو به مبارزات ضدپهلوي

 بسياري از كساني كه در دوران حكومت پهلوي با اندرزگو همكار، دوست و هم‌مسلك بودند تا مدت‌ها او را نديدند زيرا پنهان شدن او به مدت يكسال زمان برد و در اين مدت تنها با برخي از يارانش تماس گرفت. او از سال 1324 دوباره به عرصه‌ي مبارزات خود برمي‌گشت و يكي از كارهايش در اين مدت فرستادن پيغام و تماس با افرادش از طريق زيرزمين مغازه‌ي يكي از دوستانش به نام “صالحي” در تهران بود كه پس از انجام اين كارها به قم بازگشت. اندرزگو در اين سالها تا سال 48 و 49 علاوه بر تحصيل در قم و ارتباط مستقيم با دوستانش در تهران به شدت درگير اقدامات مبارزاتي به ويژه گسترش دامنه‌ي نهضت امام خميني(ره) بود. 

 او پيوسته در ماه محرم و رمضان اغلب براي موعظه و تبليغ به روستاهاي جنوب آبادان مي‌رفت و مي‌كوشيد تا علاوه بر انجام كارهاي تبليغي و مذهبي به مطالعه‌ي وضعيت منطقه و تبليغات سياسي نيز بپردازد. او هنگام تبليغ تلاش مي‌كرد كه با كنار زدن پرده‌ي غفلت از جلوي چشمان مردم محروم آنان را با حقايق اطرافشان آشنا كند و گاهي نيز خطاب به مردم مي‌گفت كه چرا خواب هستيد چرا بيدار نمي‌شويد؟، چرا توجه نداريد؟ چرا متوجه نمي‌شويد و تا كي بايد براي شما مطلب گفت كه زير سر شما لوله‌هاي نفت را براي دشمن شما مي‌برند و شما اين جا آب و زندگي نداريد و شهيد “اندرزگو” به اين شيوه طنين تكان‌دهنده‌ي سخنان حضرت امام(ره) را به دور افتاده‌ترين روستاهاي محروم آبادان مي‌رساند. اين روستاها محل چند ساله‌ي “اندرزگو” بود و بيشتر مردم به سبب فقر شديد اقتصادي و فرهنگي به قاچاق اجناس مصرفي روي آورده بودند. 

 "اندرزگو” پس از طرح آشنايي با برخي قاچاقچيان زبده در قبال پرداخت بهاي مناسب از آنها براي تدارك احتياجات مبارزاتي خود و يارانش و وارد كردن اسلحه از آن سوي مرزها بهره گرفت.

 بنابراين يكي  از كارهاي با اهميت “اندرزگو” خريد اسلحه از قاچاقچيان حرفه‌اي، انتقال آنها به قم و توزيع بين مبارزان ضد حكومت پهلوي بود.

 رژيم پهلوي هرگز “اندرزگو” را فراموش نكرده بود به گونه‌ايي كه شهرباني كل كشور با تصور اينكه او پس از چندي دوري از خانواده‌اش در روزهاي عيد به ديدن آنها خواهد آمد اقدامات گسترده‌اي از آغاز آن سالها براي دستگيري وي تدارك ديد و شنبه ششم فروردين مأمور مراقبت‌ شهرباني با مراجعه به منزل وي و پدر همسرش چيزي نيافت و تنها توانست سيد “محمد” برادر “اندرزگو” و “رضا خواجه” پدر همسرش را كه احتمال مي‌داد از محل پنهان شدنش آگاهي و با وي همكاري داشته باشند را دستگير كند.

 اين وضع تا قبل از لو رفتن موقعيت “اندرزگو” در قم ادامه داشت و در اين سال‌ها او علاوه بر مشاركت در كارهاي مذهبي و تبليغي و تحصيل در قم، حوزه‌هاي كار سياسي را نزد ياران مبارزاتي امام در قم گرمي مي‌بخشيد و تقويت و گسترش نهضت امام(ره) با وارد كردن اعلاميه‌ها و پيام‌ةاي ايشان و چاپ و توزيع گسترده‌ي آنها از دل‌مشغولي‌هاي هميشگي وي بود. “سيد علي اندرزگو” سرانجام در 2 شهريور ماه سال 1357 مصادف با 19 ماه مبارك رمضان هنگام رفتن به خانه يكي از دوستانش در تهران پس از شناسايي از سوي ساواك در يك درگيري مسلحانه نزديكي ميدان “ژاله” مورد اصابت گلوله‌ي ساواك قرار گرفت. او هنگامي كه ديد نمي‌تواند از مهلكه بگريزد برخي از اسناد همراهش را با آغشته كردن به خون خود بلعيد. مأموران ساواك نيز پس از اطمينان از نبود مواد منفجره همراه اندرزگو با نزديك شدن به وي او را روي برانكارد گذاشتند اما “اندرزگو” با تكاني خود را به داخل جوي آب انداخت و به شهادت رسيد و روح ملكوتي اين سرباز فداكار اسلام به اجداد طاهرينش پيوست. خانواده‌ي شهيد “اندرزگو” از شهادتش خبر نداشتند تا اين كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران از طريق حضرت امام خميني(ره) از اين موضوع آگاه شدند. 

 از شهيد “اندرزگو” به عنوان چريك تنهاي انقلاب ياد مي‌شود. مزار اين شهيد والامقام در قطعه‌ي 39، رديف 72،‌ شماره‌ي 5 بهشت زهرا(س) قرار دارد./ي2

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.