احمدبن موسی شاه چراغ
جمعه 97/04/29
احمد بن موسی بن جعفر ملقب به شاهچراغ و مشهور به سید السادات الاعاظم، از فرزندان امام کاظم(ع) است. او از امامزادگان مشهور در ایران است که در زمان خلافت مأمون به ایران سفر کرد و با شنیدن خبر شهادت امام رضا(ع)، در شیراز ماند و در همانجا به شهادت رسید. مقبره وی در شیراز، مدتها مخفی بود.
ولادت و نسب
تاریخ ولادت وی مشخص نیست. پدرش موسی بن جعفر(ع) امام هفتم شیعیان و مادر او به ام احمد شهرت داشت.
...
جایگاه و مقام احمد بن موسی(ع)
نقل شده که احمد بن موسی(ع) کریم بود و امام کاظم(ع) او را بسیار دوست میداشت.
شیخ مفید نیز از احمد با بزرگی و عظمت یاد کرده، میگوید: احمد بن موسی(ع) فردی کریم النفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم میکرد. امام کاظم(ع) مزرعه خویش را که به «یسیره» معروف بود به او بخشید و احمد بن موسی بن جعفر(ع) هزار بنده را آزاد کرد.
شیخ مفید همچنین روایتی از اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع) نقل میکند: در سفری بیست نفر از خادمان پدرم با احمد بودند و او را احترام میکردند. هرگاه احمد برمی خاست و مینشست آنان هم به احترامش بلند شده و مینشستند؛ پدرم همواره به احمد عنایت داشت و از وی غافل نمیگردید و چشم از او بر نمیداشت.
کشی، احمد بن موسی را یکی از فضلای عصر خود نام برده، او را در زمره محدثانی میشمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده است و مینویسد: احمد بن موسی به دست مبارک خود قرآن کریم را نوشته است.
امامت پس از شهادت امام کاظم(ع)
هر چند پس از شهادت امام هفتم، عدهای به گمان امامت احمد بن موسی(ع) جلوی منزل اماحمد اجتماع کردند، احمد بن موسی با صراحت اعلام کرد:
آن چنان که شما در بیعت من هستید، من در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا(ع) هستم و او ولی خدا، پیشوا و جانشین پس از پدرم است.
سپس همگان با علی بن موسی(ع) بیعت کردند و امام رضا(ع) در حق برادرش دعا کرد.[۸] با این حال برخی فرقهنویسان و کتب ملل و نحل، از فرقهای با عنوان «احمدیه» و پیروان احمد بن موسی(ع) نام برده که پس از شهادت امام کاظم(ع) قائل به امامت وی شدند.
قیام احمد بن موسی(ع)
بعضی از منابع، به قیام احمد بن موسی(ع) بر ضد خلفای عباسی اشاره کرده، ولی نسبت به جزئیات و چگونگی آن نپرداختهاند. این گزارشهای تاریخی، حاکی از حضور احمد در قیام ابن طباطبا بوده است.
هجرت به ایران
احمد بن موسی(ع) همراه با کاروانی عظیم که جمعیت آن از سه هزار تا پانزده هزار گزارش شده است به ایران مهاجرت کرد دو دلیل برای این هجرت ذکر شده است:
خون خواهی برادرش علی بن موسی الرضا(ع) که به دست مأمون به شهادت رسید.
برای دیدار برادر در مرو بود که در میانه راه از شهادت برادر آگاهی یافت.
شهادت احمد بن موسی(ع) و یاران
قُتلُغ خان حاکم شیراز و عامل مأمون در خان زینان در هشت فرسخی شیراز با احمد بن موسی(ع) و کاروان همراه وی ملاقات کرد و خبر شهادت امام رضا(ع) را به آنان رسانید. این خبر باعث تضعیف روحیه و پراکندگی آنان گردید. احمد به همراه نزدیکان خود راهی شیراز شد و در آن جا در جریان جنگ به شهادت رسید.
آشکار شدن قبر وی
در منابع تاریخی، چند قول مختلف درباره یافته شدن مزار احمد بن موسی دیده میشود:
تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، نقلی مبنی بر آگاهی از محل دفن احمد بن موسی در منابع وجود ندارد. برخی منابع مانند ریاض الانساب ملک الکتاب شیرازی و بحر الانساب تیموری، از کشف مزار احمد بن موسی در قرن چهارم و در زمان عضدالدوله دیلمی (۳۷۲ – ۳۳۸) خبر دادهاند. برخی از منابع مدعی شدهاند که قبر احمد بن موسی تا سیصد سال مخفی بود تا آنکه در زمان عضدالدوله دیلمی یافته شد.
بنابر نقل ملحقات انوار النعمانیه از لباب الانساب بیهقی، و نقل سید محسن امین از لب الانساب نیشابوری، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی در شیراز، در اوایل قرن پنجم هجری رخ داده است.
منابع دیگری مانند «شدّ الآزار»، سفرنامه ابن بطوطه و «نزهة القلوب»، که همگی در قرن هشتم نوشته شدهاند، پیدا شدن مدفن او را در قرن هفتم و هشتم آوردهاند. برخی منابع گفتهاند که آشکار شدن مزار احمد بن موسی، در زمان امیر مقرب الدین از وزرا و نزدیکان اتابک ابوبکر (۶۵۸ – ۶۵۳) بوده است و جنازه او را از روی انگشتری وی که نگینش به عبارت «العزّة لله احمد بن موسی» منقوش بود شناختهاند.
انتساب لقب شاهچراغ
منشأ این لقب داستانها و افسانهها و کتب متأخر است و در منابع متقدم هیچ اشارهای به آن نشده است.
مدفن احمد بن موسی(ع)
درباره محل دفن وی سه نظریه وجود دارد:
خراسان
نامشخص
شیراز (نظر مشهور در میان بزرگان و مورخان)
فرزندان
بسیاری از علمای انساب احمد بن موسی را بدون فرزند دانستهاند، اما بر خلاف آنان بعضی وی را دارای فرزند دانستهاند، ضامن بن شدقم برای وی چهار فرزند به نامهای محمد، علی، عبدالله و داود نقل کرده است. فیض قمی امامزاده ابراهیم مدفون در قم را فرزند احمد بن موسی میداند.
سیدبن طاووس
پنجشنبه 97/04/28
سید علی بن موسی بن جعفر بن طاووس مشهور به سید ابن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق)، از عالمان دینی شیعه، صاحب کتاب لُهوف (مقتل امام حسین) و نقیب شیعیان در زمان حکومت مغول بر بغداد. وی را به سبب تقوا، مراقبه فراوان و حالات عرفانی «جمال العارفین» خواندهاند.
گرایش ابن طاووس بیش از هر موضوعی به مسائل اخلاقی ومعنوی بوده و بیشتر آثار او نیز در همین موضوع است، از جمله مصباح المتهجد، محاسبة النفس، اقبال الاعمال و کَشفُ المَحَجَّه. تألیفات سید ابن طاووس تأثیر بسیاری بر فرهنگ و اندیشه شیعه گذاشته است. علامه حلی و شیخ یوسف سدیدالدین (پدر علامه حلی) از شاگردان او بودند.
زندگینامه
ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس حلّی ملقب به رضی الدین، از خاندان طاووس بود؛ از این رو به سید ابن طاووس مشهور است.. ابن طاووس پنج شنبه ۱۵ محرم سال ۵۸۹ق در شهر حلّه عراق متولد شد.
او را ذوالحسبین (کسی که دو نسب شریف دارد) نیز خواندهاند؛ زیرا جد اعلای او داود بن حسن مثنی، نوه پسری امام حسن(ع) و نوه دختری امام سجاد (ع) است. از این رو، ایشان را از سادات حسنیحسینی و دارای دو نسب شریف میخواندند.
پدرش، موسی بن جعفر، از راویان بزرگ حدیث است که روایات خود را در ورقههایی نوشته بود و بعد از او فرزندش آنها را جمعآوری نموده و با نام فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدی موسی بن جعفر منتشر نمود. مادر او دختر ورام بن ابی فراس، از بزرگان علمای امامیه بود.[۵] مادر پدرش نیز از نسل شیخ طوسی بوده است و به همین خاطر سید بن طاووس، هنگام اشاره به ابن أبی فراس و نیز شیخ طوسی، آنان را پدربزرگ خود مینامد. برادرش احمد بن طاووس نیز از علمای دوران بود و پس از وفات سید بن طاووس، نقابت شیعیان را بر عهده گرفت.
ابن طاووس در نخستین سفر خود از حله به کاظمین رفت. بنابر برخی گزارشها این سفر برای گریز از پیشنهاد ازدواج با دختر نصیر الدین ناصر بن مهدی وزیر خلیفه ناصر عباسی بود که از سوی پدر و مادر سید به او پیشنهاد شده بود. خود او علت امتناع از ازدواج را ترس از گرفتار شدن به دنیا دانسته است..به هر حال او پس از مدتی اقامت در کاظمین ازدواج را پذیرفت و به بغداد رفت و ۱۵ سال در شهر بغداد ساکن شد. زمان دقیق سفر ابن طاووس به بغداد دانسته نیست. بنابر گزارشی او در سال ۶۰۲ هجری در بغداد بوده و بنابر گزارشهای دیگر سفر او به بغداد را باید حوالی سال ۶۲۰ هجری قمری دانست.
دختر وی فاطمه نیز قبل از نه سالگی حافظ قرآن شد و پدرش به وی و برادرانش اجازه روایت امالی شیخ طوسی داد..
سید ابن طاووس دوشنبه ۵ ذیالقعده ۶۶۴ق در سن ۷۵ سالگی در حله درگذشت. هرچند خود سید ابن طاووس در کتاب فلاح السائل نوشته است که برای خودش قبری در کنار مرقد امیرالمؤمنین آماده کرده و خودش بر آمادهسازی قبر نظارت کرده است؛ اما بارگاه و مرقد منسوب به وی در شهر حله قرار دارد.
...
تحصیلات
سید ابن طاووس تحصیل را در شهر حله آغاز و از پدر و جد خود، ورام بن ابی فراس علوم مقدماتی را آموخت. پس از دو سال و نیم آموختن فقه، خود را از استاد بینیاز دید. بعدها او مدت زیادی در بغداد زندگی کرد و در آنجا نیز به تحصیل و تدریس پرداخت.
اساتید و شاگردان
اساتید ابن طاووس عبارتند از:
پدرش موسی بن جعفر
جدش ورام بن ابی فراس حلی
ابن نما حلی
فخار بن معد موسوی
شاگردان وی عبارتند از:
سدیدالدین حلی (پدر علامه حلی)
علامه حلی
حسن بن داوود حلی
عبدالکریم بن احمد بن طاووس
علی بن عیسی اربلی
زندگی اجتماعی و سیاسی
ارتباط با خلافت عباسی
رضی الدین ابن طاووس در مدت زمان اقامت در بغداد با ابن علقمی وزیر مشهور عباسیان که شیعه مذهب بود٬ دوستی داشت و مورد احترام و توجه خلیفه المستنصر بالله عباسی نیز قرار داشت چنان که خلیفه خانهای در بغداد به او داد.
در این دوران خلیفه عباسی٬ پیشنهادهایی برای بر عهده گرفتن امور حکومتی به او داد اما ابن طاووس همگی را رد کرد. به گفته خودش در این دوران منصب فتوا، نقابت سادات و حتی وزارت و ندیمی خلیفه را به او پیشنهاد کردند و او نپذیرفت.
ارتباط با مغولان
ابن طاووس در سال ۶۵۲ق و همزمان با لشکرکشی هلاکوخان مغول دوباره به بغداد رفت. این شهر در سال ۶۵۶ق با قتل عام بزرگی به دست مغولان فتح شد. سید بن طاووس از هلاکو اماننامهای داشت که ظاهرا آنرا به درخواست خواجه نصیر الدین طوسی دریافت کرده بود. سید با اماننامه هلاکو حدود هزار نفر از مردم عراق را با خود به حله برد و جانشان را نجات داد.
ابن طاووس برخلاف رویه عدم همکاری با خلافت عباسی، راه مدارا و همکاری با حکومت مغولان در پیش گرفت چنان که وقتی هلاکو علمای مسلمان را در بغداد جمع کرد و از آنان پرسید که آیا پادشاه عادل بهتر است یا پادشاه مسلمان جائر، سید بن طاووس پادشاه عادل را بهتر از مسلمان جائر دانست.
نقابت شیعیان
هنگامی که در سال ۶۶۱ هجری هلاکو منصب نقابت سادات را به او پیشنهاد کرد این منصب را پذیرفت هر چند بنابر گزارش برخی منابع این مقام را به اکراه و اجبار پذیرفت٬ او نقابت طالبیان را حدود چهار سال تا پایان عمرش بر عهده داشت.
شهرت به زهد و تقوا
علامه حلّی (درگذشته ۷۲۶ق) سید ابن طاووس را به داشتن کراماتی وصف کرده است.
علامه مجلسی نیز از ابن طاووس با عناوینی مانند: سید نقیب، موثق، زاهد و جمال العارفین یاد کرده است.
محدث قمی با اوصافی مانند: بزرگوار، باتقوا، زاهد، سعادمتند، پیشوای عارفان، چراغ شبزندهداران، صاحب کرامات، طاووس آل طاووس وی را ستوده است.
تألیفات
ابن طاووس حدود ۵۰ تألیف دارد که بسیاری از آنها در موضوعات دعا و زیارتاند. او کتابخانهای غنی داشته که حدود ۱۵۰۰ کتاب در آن وجود داشته و در تألیف کتابهای خویش از آنها استفاده کرده است. برخی از آثار او چنیناند: اللهوف علی قتلی الطفوف (یا الملهوف)، مصباح المتهجد، اقبال الاعمال، کَشفُ المَحَجَّه و محاسبة النفس.
اندیشه
ابن طاووس بیشتر به مسائل معنوی علاقمند بود.. به همین خاطر اکثر آثار وی درباره ادعیه و مناجات بوده است. اتان کلبرگ نیز معتقد است علاقه ابن طاووس به مسائل معنوی، باعث نگارش این نوع آثار بوده است.
تقدیرگرایی
برخی از نویسندگان با بررسی آثار ابن طاووس از گرایش او به تقدیرگرایی و اعتقادش به سرنوشت و تقدیر از پیش تعیین شده سخن گفتهاند. اعتقاد به استخاره و استفاده مکرر از آن در زندگی شخصی خودش، تالیف کتاب نجومی، فراوانی آثار دعایی (دعا از راههای تغییر تقدیر است) از جمله شواهد این ادعا است. بر پایه این دیدگاه گزارشهای تاریخی ابن طاووس نیز رنگی از اندیشه تقدیرگرایی دارد؛ چنان که در کتاب لهوف وی بر اطلاع امام حسین(ع) از زمان و نحوه شهادتش و از پیش معین بودن نتیجه قیام آن حضرت تاکید دارد.
حدیثگرایی
گرایش او به نگارش مجموعههای حدیثی و از سوی دیگر بیاعتنایی او به علم کلام و فقه ریشههای جریانی است که بعدها نزد اخباریان به اوج خود رسید.
ابن طاووس کمتر به علم فقه پرداخت و از صدور فتوا پرهیز کرد. خود وی پرهیز از پاسخگویی به سوالات فقهی را به دلیل اختلاف علمای شیعه درباره مسایل فقهی و ترس او از اظهار نظری میداند که خطا یا مبتنی بر هوا و هوس باشد. از او تنها دو کتاب فقهی به جا مانده است که به موضوع احکام نماز مربوط است.
ابن طاووس درباره علم کلام نیز نظر مساعدی نداشت و بخصوص به شدت با اندیشه معتزله مخالفت میکرد. به گفته ابن طاووس برای رسیدن به معرفت الهی نیازی به دشواریهای حاصل از علم کلام نیست. او معرفت الهی را نتیجه هدایت و الهام الهی و امری فطری میداند و نه حاصل اندیشه عقلی و کلامی.
گرایش به عرفان و دوری از مردم
برخی از نویسندگان بر اساس آنچه در نوشتههای ابن طاووس آمده او را فردی انزوا طلب معرفی کردهاند که بیشتر به زهد و عرفان گرایش داشت و آمیختن با مردم و اجتماع را موجب دوری از خداوند میدانست. خود وی در توصیه به فرزندش او را از آمیختن با مردم بر حذر میدارد و آن را باعث دوری از خداوند برمیشمارد.
اعتقاد ویژه او درباب امر به معروف و نهی از منکر که به نظر او تنها در قلب انسان لازم است، یکی از جنبههای اندیشه اوست که نشان دهنده رویکرد انزوا طلبی و زهد گرایی اوست.
تجدید بنای خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم(ع)
پنجشنبه 97/04/28
در روز 5 ذیقعده سال 3429 هبوط آدم(ع)، حضرت ابراهیم(ع) با همکاری و همیاری فرزندش حضرت اسماعیل(ع) و ارشاد و راهنمایی جبرئیل(ع) چیدن دیوار کعبه را آغاز کرد و در بیست و هفتم ذیقعده آن را به پایان رسانید و سپس حجرالاسود را که از سنگهای بهشتی است، بر دیواره آن نصب کرد. (وقایع الایام، شیخ عباس قمی، صفحه 88)
آنگونه که از روایات و تاریخ گذشته استفاده میشود، کعبه تاکنون 12 بار تجدید بنا شده است.
1ـ نخست توسط فرشتگان و جبرئیل پیش از آدم(ع )
2ـ توسط حضرت آدم(ع )
3ـ توسط شیث فرزند آدم، سپس در طوفان نوح خراب شد.
4ـ تجدید بنای آن توسط حضرت ابراهیم(ع)
5ـ به وسیله قبیله جُرهُم تعمیر شد.
6ـ دولت عمالقه آنرا تعمیر کردند.
7ـ به وسیله قُصی بن کلاب جد چهارم پیامبر(ص) پس از خرابی توسط سیل تعمیر شد.
8ـ توسط قریش پیش از بعثت و در عصر جاهلیت زمانی که بر سر نصب حجرالاسود نزاع شد و پیامبر(ص) آن را حل کرد.
9ـ تعمیر آن در عصر خلافت عمر و عثمان
10ـ بنای آن توسط عبدالله بن زبیر
11ـ در عصر عبدالملک مروان که توسط حجاج بن یوسف خراب شد و سپس ساخته شد.
12ـ پس از تهاجم قرامطه و ربودن حجرالاسود در سال 339 هجری
...
آری! قدمت بنای کعبه شریفه به دورانی قبل از خلقت حضرت آدم(ع) میرسد. به دستور پروردگار عالم، در زیر عرش اعلی و به موازات آن در طبقه چهارم آسمان، خانهای توسط فرشتگان ساخته شد که نام آن «بیت المعمور» است. فرشتگان موظف شدند تا آن خانه را طواف کرده و پروردگار عالم را عبادت کنند.
سپس خداوند عالم به فرشتگانی که در زمین مشغول خدمت بودند، دستور داد تا زیر بیت المعمور و به موازات فضای تحتانی آن در زمین، خانهای بنا کرده و مشغول طواف آن شوند، پس دو هزار سال قبل از خلقت انسان، فرشتگان خانه کعبه را بنا کرده و به عبادت پروردگار عالم پرداختند.
با گذشت زمان ساختمانی که فرشتگان بنا کرده بودند از بین رفت، حضرت آدم(ع) از بهشت به روی زمین انداخته شد، به فرمان خداوند ساختمان کعبه توسط حضرت آدم تجدید بنا شد.
پس از سالیان سال، باز خانه کعبه به وسیله حوادث روزگار رو به ویرانی نهاد و دوباره توسط حضرت شیث(ع) تجدید بنا شد، سپس درسال 1890 قبل از میلاد، بنای کعبه توسط حضرت ابراهیم(ع) تجدید شد و موحدین برای طواف آن خانه شریفه، فرا خوانده شدند.
آن چه در تجدید بنا و تعمیر خانه کعبه بیش از بیش خودنمایی میکند، این راست که هدف از بنا کردن کعبه، وسیلهای برای نجات انسانها از بت پرستی و خرافه گرایی و کشاندن آنها به سوی توحید و خداپرستی است تا مرکزی برای پایگاه توحید شود.
قرآن کریم در شرح ماجرای تعمیر خانه کعبه به دست حضرت ابراهیم خلیل الله(ع) این گونه بیان میکند: «وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛ و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل، پایههاى خانه (کعبه) را بالا میبردند، (و میگفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایى.
شاید وجود مقام حضرت ابراهیم(ع) سند محکمی در تجدید بنا به دست خلیل خداوند باشد، این سنگ که جای پای حضرت ابراهیم( ع ) روی آن نقش بسته است، خداوند در قرآن کریم به عنوان آیتی روشن نام میبرد و میفرماید: «فِیهِ ءَایَت بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَهِیمَ»، در مسجد الحرام نشانههای روشن، از جمله مقام ابراهیم است.
آن حضرت(ع) هنگام تجدید بنای کعبه، روی این سنگ قرار میگرفت تا قسمتهای بالای دیوار کعبه را تکمیل کند و به اراده الهی، جای پاهای ایشان، روی آن باقی مانده است، اکنون مقام ابراهیم 13 متر با کعبه فاصله دارد و در محفظهای قرار داده شده تا از آسیبهای احتمالی محفوظ بماند.
پس از تعمیر خانه کعبه، خداوند به ابراهیم و اسماعیل فرمان داد که مناسک حج را به جا آورند، جبرئیل از طرف خداوند بر ابراهیم(ع) نازل شد و مناسک حج از طواف و سعی و وقوف در عرفان و مشعر و آداب منی را به آن دو بزرگوار آموخت، آنها نیز مناسک حج را به ترتیب فوق انجام دادند.
آری! مراسم حج که در اسلام از مهمترین مراسم جهانی مذهبی است، همواره یادآور خاطره ابراهیم(ع) است و حماسه بندگی ابراهیم در تمام مراسم حج آمیخته است و اصولاً انجام مراسم حج بدون یاد ابراهیم(ع)، مفهومی ندارد و این که به خاطر این است که نام و راه حماسه این مرد خدا همیشه زنده بماند و آنان که میخواهند راه عزت و عظمت انسانی را بپیمایند، در این راه گام بردارند.
پذیرش قطعنامه598توسط ایران
چهارشنبه 97/04/27
اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اگرچه در ابتدا با نویدهای ناپایدار پیروزی برای صدام جنایتکار همراه بود ولی این روند از سال 61 روند معکوسی پیدا کرد . ارتش عراق پس از عمليات خيبر 1362 در يك روند صعودي، پذيراي شكست شد و سرانجام، در عمليات والفجر 8 در عين ناباوري فاو را از دست داد. اما شكست نظامي در جبهه شلمچه طي عمليات كربلاي 5 با هيچ يك از شكست هاي عراق قابل مقايسه نيست، زيرا اين شكست، آن هم در سال هفتم جنگ و در حساس ترين منطقه نبرد، آينده حكومت عراق را در تاريكي فرو برد.
قطعنامه 598 ، هشتمین قطعنامهای بود كه شورای امنیت سازمان ملل از ابتدای تجاوز علنی رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران ، صادر كرده بود. همه قطعنامههای قبلی به علت جهت گیری ناعادلانه آنها از سوی ایران رد شده بود اما در ابتدای صدور قطعنامه 598 بعلت نكات مثبتی كه در این قطعنامه گنجانده شده بود از سوی جمهوری اسلامی اعلام شد كه ایران جای بحث و مذاكره در این قطعنامه میبیند و قطعنامه 598 را نه رد كرد و نه قبول؛ ولی سرانجام در تاریخ 27 تیر 1367 قطعنامه 598 مورد قبول جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
پذیرش قطعنامه 598 هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
...
بخشی از پیام امام خمینی درباره قطعنامه 598
حضرت امام خمینی پیام مهمی در این مورد خطاب به ملت ایران صادر فرمودند كه در قسمتی از این پیام آمده است : « و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ، ولی به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری میكنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور ـ كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم ـبا قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند كه اگر نبود انگیزهای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت نظام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود ، اما چاره چیست ؟
همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم دیروز روز امتحان الهی بود كه گذشت و فردا امتحان دیگری است كه پیش میآید …. من باز میگویم قبول این مسأله برای من از زهر كشندهتر است ، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم و نكتهای كه تذكر آن لازم است در قبول این قطعنامه فقط مسؤولین كشور ایران با اتكای خود تصمیم گرفتند. تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود …. بدانید كه پیروزی از آن شماست .»
تشکیل کمیته حقیقتیاب
بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیرکل سازمان ملل متحد معرفی نماید. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت اینگونه عمل نشد.
این هیئت در نهایت در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ میلادی، طی گزارشی به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تقدیم کرد.
معرفی کتاب نامیرا
سه شنبه 97/04/26
نامیرا داستان امروز ما هم هست، چرا که ماجرای ندای امام زمان هر عصر و عکس العمل امت در طول تاریخ استمرار دارد.
چرا امام حسین(ع) ناگهان در صحنه کربلا تنها شدند؟ چرا همانها که با نامه های التماس آمیز خود از ایشان دعوت کرده بودند، به جای دست بیعت، شمشیرهای شقاوت از نیام جهالت برکشیدند؟ راز و رمز دگردیسی مردم کوفه چه بود؟ آیا از ابتدا دروغ گفته بودند یا در عرصه های پر مخاطره و بحبوحه حوادث، کم آوردند و بر پیمان خویش پا نهادند؟
پاسخ بسیاری از معماهای عاشورا و کربلا را می توانید در رمان تاریخی و تحلیلی نامیرا پیدا کنید. کتاب نامیرا، اثری عمیق و تکان دهنده از صادق کرمیار